سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پندی کوتاه اما خواندنی(واقعا قابل تأمله)

   گویند: صاحبدلی ، برای اقامه ی نماز به مسجدیرفت .

نمازگزاران،همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز،

 بر منبر رود و پند گوید . او پذیرفت .

 نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوی او بود.

 مرد صاحب دل برخاست و بر پله ی نخست منبر نشست .

  بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود .

آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم ! هر کس از شما که می داند

 امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد !

 کسی برنخاست .

 گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !  بازکسی برنخاست .

 گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛اما برای رفتن نیز آماده نیستید ! 


کلمات کلیدی :پند، صاحبدل، غفلت، قیامت
درباره
    سیدعباس حسینی

بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 46151